شواليه هاي معبد، لباس هاي سياه مي پوشيدند و به آن « کميسيه » مي گفتند. تفکّرات اين گروه در « فرانسه »، « انگلستان » و « اتريش » رواج يافت تا آنکه کليسا متوجّه وجود آنان شد و گروهي از پيروان اين گروه را در آتش سوزاند و در سال هاي 1310 تا 1335م. رهبر آنها را به قتل رساند. يکي از زنان عضو اين گروه پيش از سوزانده شدن، گفت:
خداوند، پادشاه آسمان و شيطان، پادشاه زمين است و خدا و شيطان دو شريک مساوي اند و پيروزي و شکست را با هم ثبت مي کنند و شيطان در حال حاضر، پيروز است.
پس از آن، گروه هاي مشابهي پديد آمدند و برخي از آن گروه ها شروع به شکنجه ي کودکان و کشتن آنان مي کردند در سال هاي 1432 تا 1440م. صدها کودک براي اين هدف ربوده شدند. برخي ديگر از اين گروه ها در چاه ها و چشمه ها سم مي ريختند که گروه « صليب قرمز » از جمله اين گروه ها بود. در قرن هفدهم ميلادي گروهي به نام « ياکين » به وجود آمدند و اين گروه نيز دست به انجام همان کارها مي زد و بالغ بر 30 نفر از اعضاي اين گروه، اعدام شدند. پس از آن، گروه هاي ديگري مانند ( شلعه ي باواريايي، شعله ي فرانسوي، برادران آسيا و... ) پديدار آمدند.
در سال 1770م. يک آلماني به نام آدم وايز هاويت، مذهب مشابهي به نام « نبلّغان نور شيطاني » بنيان گذاري کرد و حکومت باورايا در سال 1785م. محافل اين مذهب را بست و کلّيه ي فعّاليت هاي آن را ممنوع اعلام کرد. (3)
پس از آن، از اين افکار اثري نبود تا اينکه در نيمه هاي دهه ي چهل قرن بيستم ميلادي، دوباره پا به عرصه ي وجود گذاشت. (4)
پينوشتها:
3- بدعتة عبادة الشّيطان، دکتر السعد السعمراني؟؟؟، ص 8.
4- عبادة الشّيطان، صالح الشّورة.