یادمون نره ،
حرمت مادر رو نگه داریم.
سلام و خوش آمد خدمت دوستانی که به وب سر میزنند .
لطفا از وب زیر هم دیدن کنید.
به رنگ خدا
هم در هوای ابری آذر دلم گرفت
هم در سکوت سرد زمستان دلم گرفت...
هر جا که عاشقی به مراد دلش رسید
هر جا گرفت نم نم باران دلم گرفت...
هر جا که خنده بر لب معشوقه ای نشست
یا اینکه کرد زلف پریشان، دلم گرفت...
بیرون زدم ز خانه که حالم عوض شود
از بس شلوغ بود خیابان ، دلم گرفت...
امروز جمعه نیست ، ولی با نبودنت
مانند عصر جمعه ی تهران دلم گرفت...
قصر بنی مقاتل... چهارشنبه اول محرم الحرام سال 61 هجری قمری
گروهی از اهل کوفه در این منزلگاه خیمه زده بودند. حضرت از آنها پرسید: ایه به یاری من می آیید؟ بعضی گفتند: دل ما رضایت به مرگ نمی دهد و بعضی دیگرگفتند: ما زنان و فرزندان زیادی داریم. مال بسیاری از مردم نزد ماست و خبر از سرنوشت این جنگ نداریم، لذا از یاری تو معذوریم.
حضرت به جوانان امر کرد که آب بردارند و شبانه حرکت کنند. امام(ع)همانگونه که سوار بر مرکب بود، مختصری به خواب رفت. پس از بیداری کلمه ی استرجاع(انا لله و انا الیه راجعون) را تکرار می کرد.« علی اکبر جلو رفت و علت را جویا شد؛ حضرت فرمود: اسب سواری جلو من در خواب ظاهر شد و گفت: این قوم شبانگاه در حرکت است و مرگ به استقبالشان می آید.» علی اکبر گفت:« پدرم! ایا ما بر حق نیستیم؟» حضرت فرمود:« سوگند به خدا که ما بر حقّیم.» علی اکبر گفت:« پس ما را باکی از مرگ نیست.» امام فرمود:« خدا تو را جزای خیر دهد.»* حسین(ع) در این منزل به عبیدالله جعفی چنین فرمود:
پس اگر ما را یاری نمی کنی خدای را بپرهیز از این که جزو کسانی باشی که با ما می جنگد. سوگند به خدا اگر کسی فریاد ما را بشنود و ما را یاری نکند، خدا او را به رو در آتش می افکند.
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین
امشب، شب ناله در فراق پدری مهربان است
که غیر از چاه و نخل و ماه، کسی گریهاش را ندیده بود
پدری دلسوز که با آه همه کودکان یتیم شریک بود
و غصه های همه را بر جان خود هموار میکرد
ولی کسی از غربت او و دردهای دلش
با خاری در چشم و استخوانی در گلو، خبر نداشت . . .
محراب کوفه امشب در موج خون نشسته
یا عرش کبریا را سقف و ستون شکسته
سجاده گشته رنگین از خون سرور دین
یا خاتم النبیین، یا خاتم النبیین
از تیغ کینه امشب فرقی دو نیم گردید
رفت آن یتیم پرور، عالم یتیم گردید
بقیه در ادامه مطلب
سلام بر لحظه هایی که تو را آوردند!
سلام بر لبهای رسول اللّه که میلاد تو را به درگاه پروردگار، سبحه گفت و نام یگانه ات را از دست جبرئیل گرفت و در گوش عصمتت زمزمه کرد!
سلام بر لبخند سرافراز علی علیه السلام ، که در طلوع تو اتفاق افتاد!
سلام بر تو، امامتِ فردای پس از علی!
سلام بر تو، شباهتِ بیشائبه محمدی!
سلام بر اقیانوس کرامت و سخاوتی که از دامان «کوثر» و «ابوتراب» برخاست.
روزی حسینی، حسنی دارم و بس
در مملکت ری وطنی دارم و بس
عشاق ره عشق سبکبال ترند
من نیز فقط پیرهنی دارم و بس
دوری مسافت نشود مانع من
تا شوق اُویس قرنی دارم وبس
حالا که حرم نیست، مرا شمع کنید
امشب هوس سوختنی دارم و بس
دنیا تو اگر یوسف کنعان داری
من نیز امام حسنی دارم و بس
تا لطف حسن هست، خریداری هست
تا زلف حسن هست، گرفتاری هست
بقیه در ادامه مطلب
همسفر
سلام دوستان این اسم براتون اشناست،درسته؟
بله اسم وب دوستمونه که خیلی از ما کارمون تو لوکس رو با نویسندگی در وب ایشون شروع کردیم.همونطور که خبر دارید به علتی ایشون وبشون رو حذف کردن و از لوکس رفتن.اما حالا با اصرار خیلی از دوستان برگشتن و با یه وب جدید شروع به کار کردن.میدونم که شما هم مثل من خوشحال شدین .برای همین وب جدید ایشون رو خدمتتون معرفی میکنم.
اسم و ب ایشون هست روش کلیک کنید تا وب جدیدشون رو ببینید.